آيا سن والدين روي تربيت فرزندان تأثيرگذار است؟
تربيت فرزندان خوب همواره يكي از دغدغههاي پدرها و مادرهاست. والدين تلاش ميكنند مهارتهاي زندگي و آداب معاشرت را به فرزندان خود ياد بدهند، نظم و مسئوليت پذيري كودكان خود را تقويت كنند و افراد مفيدي به جامعه تحويل بدهند. اما آيا سن والدين در مهارتهاي اجتماعي و فردي كودكان تأثير دارد؟ شايد شما هم شنيدهايد كه ميگويند: «والدين جوان انرژي و حوصلهي بيشتري براي سروكلهزدن با بچههايشان دارند ولي والديني كه اختلاف سني بيشتري با فرزندان خود دارند، از تجربه و امكانات بيشتري براي تربيت فرزندان برخوردارند.»
شما چه فكر ميكنيد؟ آيا واقعا سن والدين در تربيت فرزندان تأثيرگذار است؟ آيا بايد فاصلهي سني مناسب و مشخصي ميان فرزندان و والدين وجود داشته باشد؟
شرايط زندگيهاي امروزي باعث شده است خانوادهها كوچكتر و سن فرزندآوري بيشتر از گذشتهها شود. ميانگين سن والديني كه اولين فرزندشان را به دنيا ميآورند، بالا رفته است. شايد در ظاهر اين موضوع چندان مهم به نظر نرسد اما در واقع، «سن» در سلامت فرزندان و والدين نقش بسيار مهمي بازي ميكند. به همين دليل است كه مسائل مربوط به سن فرزندآوري، مورد توجه پزشكان و محققان اجتماعي قرار گرفته است.
بارداري در سنين بالا چه پيامدهايي براي كودكان خواهد داشت؟

عليرغم حساسيتهايي كه براي بارداري در سنين پايين وجود دارد، تحقيقات نشان ميدهند بارداري در سنين بالا نيز موجب بروز مشكلات عصبشناختي در نوزادان ميشود. براساس يكي از پژوهشهايي كه اخيرا در آمريكا صورت گرفته است، پدراني كه در سنين بالا صاحب فرزند ميشوند، فرزنداني خواهند داشت كه در دوران رشد و كودكي با نقصهاي نامحسوسي در زمينههاي عصبشناختي روبهرو خواهند بود.
در اين تحقيق ۵۶ هزار كودك ۸ ماهه، ۴ ساله و ۷ ساله مورد آزمايشهايي در زمينهي تواناييهاي عصبشناختي قرار گرفتند. در اين آزمايشها تواناييهايي مانند قدرت استدلال، حافظه، تمركز در يادگيري، ادراك، صحبت كردن، خواندن و برخي مهارتهاي حركتي مورد توجه قرار گرفتند.
در اين پژوهش، كودكاني كه پدران مُسنتري داشتند، در تمام آزمايشها بهجز آزمايشهاي مربوط به مهارتهاي حركتي، نمرات كمتري بهدست آوردند. در واقع بالا بودن سن پدران، رابطهي معكوسي با تواناييهاي شناختي فرزندان دارد. نكتهي جالب اين بود كودكاني كه مادران مُسنتري داشتند، از امتيازات بالاتري در زمينهي مهارتهاي شناختي برخوردار بودند.
اين افسانه كه مردان در سنين پيري نيز بهخوبي توانايي فرزندآوري دارند و عواقب خاصي فرزندانشان را تهديد نخواهد كرد، با تحقيقات امروزي كمكم نقض ميشود و زير سؤال ميرود. ساير تحقيقات نيز نشان ميدهند بالا بودن سن پدران در افزايش آمار بيماري اوتيسم در كودكان نقش دارد. عليرغم تأثير سن والدين در سلامت فرزندان و با وجود گستردگي اين موضوع در جوامع امروزي، پزشكان اين مسئله را نگرانكننده نميدانند.
بارداري مادران در سنين بالاتر موجب نارساييهايي در هنگام تولد، وزن كم نوزاد و همچنين زايمان زودرس ميشود. اما نارساييها و نواقص تنها به مادران مُسنتر محدود نميشود. بسياري از تحقيقات نشان ميدهند كه مادران خيلي جوان نيز مشكلاتي را به فرزندان خود تحميل ميكنند. تحقيقات گسترده نشان ميدهند كه بارداري در سنين زير ۲۵ سال باعث مشكلات بدتري در زمينهي سلامت نوزادان ميشود و مشكلاتي در زمينهي قد نوزادان، چاقي مفرط، سلامت عمومي و ساير مشكلات را به همراه ميآورد.
بررسي نقش سن والدين در تربيت فرزندان از بُعد روانشناسي
اثرات بيولوژيكي بارداري و فرزندآوري در سنين بالا يا پايين تا حدود زيادي مشخص است، اما اثرات رواني اين مسئله چگونه بروز ميكند؟
با وجود تفاوتهاي زيادي كه ميان مادران با سنين مختلف وجود دارد، نميتوان تفاوت زيادي در زمينهي ابعاد روانشناسي ميان آنها قائل شد. حتي اين نكته نيز عنوان ميشود كه مادران در سنين بالاتر معمولا داراي درآمد بيشتر و تحصيلات بهتري هستند، در دوران بارداري رفتارهايشان را بيشتر تحت كنترل دارند و با خطرات كمتري روبهرو ميشوند. درهرحال، سنوسال اثرات احتمالي و بالقوهاي بر سلامت والدين و فرزندان دارد. براي مثال، مادراني كه در اواخر سنين نوجواني و اوايل سنين جواني يعني سالهاي ابتدايي دههي سوم (۲۰ سالگي به بعد) باردار ميشوند، بيشتر با خطر مرگومير مواجه هستند. يا بارداري در سنين ۲۲ و ۲۳ سالگي، اثرات نامناسب و خطرناكي بر سلامت افراد در سالهاي بعدي زندگي ميگذارد. بچهدار شدن در سنين پايين امكان ابتلا به افسردگي را نيز افزايش ميدهد. برخي پژوهشها نشان ميدهند كه ۲۸ تا ۴۸ درصد از مادران جوان، از افسردگي رنج ميبرند.
تحقيقات مختلف دربارهي سلامت رواني والديني كه در سنين بالاتر اقدام به فرزندآوري ميكنند، نتايج گوناگوني نشان ميدهند. برخي مطالعات از تأثيرات نامناسب بارداري در سن بالا بر سلامت جسمي مادران سخن ميگويند و برخي ديگر از افسردگي مادراني صحبت ميكنند كه در سنين بالاي ۳۵ سال باردار ميشوند.
از سوي ديگر، بارداري در سنين بالاتر به زنان فرصت تحصيل در مقاطع بالاتر و دستيابي به امنيت مالي ميدهد. يافتههاي پژوهشها دربارهي تأثير سن بر بارداري تا حدودي ضدونقيض است. مثلا عليرغم شرايط عمومي مطلوبي كه مادران باردار در سنين بالاتر ميتوانند داشته باشند، در معرض مشكلاتي نظير پرهاكلامپسي، فشار خون بالا در بارداري و ديابت هستند. اين مشكلات ميتوانند در تمام عمر آنها را تحت تأثير قرار بدهند. (پرهاكلامپسي يكي از عوارض دوران بارداري است كه تنها راه درمان آن، خارج كردن جنين و پايان دادن به حاملگي است.)
والدين چه ميگويند؟

فارغ از تأثيرات زيستشناسيِ فرزندآوري در سنين بالاتر، شيوهي تربيت نيز در اين سنين متفاوت خواهد بود. مثلا بعضي از تحقيقات نشان ميدهد كه والدين بالاي ۴۰ سال معتقدند بهترين سن براي بچهدارشدن، حداقل ۵ تا ۱۰ سال زودتر از سن فعلي آنهاست. تعداد ديگري از والدين با سنوسالي مشابه، مزاياي فرزندآوري در اين سنين را بسيار زياد ميدانند.
در پژوهشي، ۸۰ درصد از مادران و ۷۰ درصد از پدران معتقد بودند بهترين سن فرزندآوري، دههي ۳۰ زندگي است. (البته اين تحقيق چندان گسترده نبود و طيف وسيعي از افراد را شامل نميشد. براي كسب نتايج دقيقتر، به تحقيقات گستردهتري نياز است.)
يكي از دلايلي كه والدين را از فرزندآوري در سن بالا راضي نگه ميدارد، ثبات و آمادگي آنها از لحاظ عاطفي است. افراد در سنين بالاتر از اعتماد به نفس بيشتري برخوردارند، انعطافپذيري بيشتري دارند و خودآگاهي بهتري نسبت به خود پيدا كردهاند. ضمن اينكه بر خود تسلط بيشتري دارند، از توانايي مالي بهتري براي حمايت فرزندان برخوردار هستند و در برقراري ارتباط با فرزندشان بهتر عمل ميكنند.
مثلا يكي از پدراني كه در مطالعاتِ مربوط به تأثير سن والدين بر فرزندان شركت داشت، معتقد بود كه اكنون و در اين سن، نسبت به ۲۰ سال گذشته، خودش را بهتر ميشناسد و راحتتر ميتواند با فرزندش ارتباط برقرار كند، اكنون ميداند كه چگونه از فرزندش حمايت كند و مشوق او باشد.
ساير مزايايي كه والدين مُسنتر عنوان ميكنند، موفقيت شغلي، امنيت مالي، ارتباطات مستحكم اجتماعي، محيط كاري منعطف و داشتن وقتِ بيشتر هستند. البته اين موارد به معناي كامل و بينقص بودن شرايط والدين مُسنتر نيست. نبايد فراموش كرد كه تعدادي از اين والدين معتقدند بهتر بود در دههي سياُم زندگيشان اقدام به بچهدار شدن ميكردند. اما چرا؟
۱. انرژي بيشتر
يكي از رايجترين مشكلاتي كه والدين مُسنتر از آن حرف ميزنند، عدم وجود انرژي كافي براي همراهي با فرزندان كوچك است. والدين مُسن شايد بهاندازهي والدين جوان، براي همراهي با تحركات و فعاليتهاي پُرجنبوجوش فرزندان خود، انرژي نداشته باشند.
۲. باروري و طول عمر
يكي ديگر از نگرانيهاي والدين مُسن به توانايي باروري بازميگردد. اين افراد معمولا نگران توانايي باروري خود در اين سنين هستند و اينكه شايد نتوانند بچههاي بيشتري داشته باشند. علاوه بر اين، اختلاف سن زياد ميان والدين و فرزندان، پدرها و مادرها را از بابت مرگ و تنها ماندن فرزند كمي نگران ميكند.
۳. ثبات مالي و عاطفي
در ميان همهي افرادي كه در مطالعات مختلف شركت ميكنند، معمولا تعداد زيادي از افراد دههي سياُم زندگي را بهترين زمان براي فرزندآوري تلقي ميكنند. زيرا در اين دهه از زندگي، والدين ثبات مالي و عاطفي بهتري دارند، مشكلاتي نظير كمبود انرژي لازم براي همراهي فرزند، مشكلات باروري و درنتيجه تعداد فرزندان كمتر، دلنگراني بابت اختلاف سني، تنها ماندن فرزندان و … ديگر وجود ندارد.
تأثير سن والدين بر رفتار فرزندان
نتايج مطالعهاي كه در سال ۲۰۱۷ در نشريهي آكادمي روانپزشكي كودكان و نوجوانان آمريكا چاپ شد، به بررسي تأثيرات سن والدين بر ۱۵ هزار جفت دوقلو پرداخته بود. در اين پژوهش الگوهاي رشدِ مرتبط با رهبري، همكاري و مهارتهاي اجتماعي دوقلوها مورد توجه قرار گرفتند. علاوه بر سن والدين، عوامل ژنتيكي و محيطي نيز در اين تحقيق بررسي شدند.
نتايج نشان ميداد كه سن پدران منجر به بروز تفاوتهايي در رشد اجتماعي فرزندانشان شده است. بچههايي كه پدرانشان زير ۲۵ سال يا بالاي ۵۱ سال بودند، در سنين اوليهي كودكي مهارتهاي اجتماعي بهتري از خود بروز ميدادند. اما اين مهارتها در سنين نوجواني نسبت به همتايانشان كه پدراني ميانسال داشتند، افت پيدا ميكرد.
دكتر مگدلنا جنكا (Magdalena Janecka) كه نويسندهي اصلي و سرپرست اين پژوهش بود، عنوان ميكند: «نتايج تحقيقات ما نشان داد كه سن والدين ميتواند تأثيراتي بر مهارتها و توسعهي فهم و ادراك فرزندان داشته باشد.» براي نمونه مشخص شد كودكاني كه پدران خيلي جوان يا خيلي پير دارند، موقعيتهاي اجتماعي مختلف را چالشبرانگيزتر از ساير كودكان ميدانند.
حتي اگر اين كودكان مبتلا به اوتيسم نباشند، باز هم مواجهه با موقعيتهاي اجتماعي و مسائل مختلف برايشان دشوارتر است. البته بررسي عوامل ژنتيكي مشخص كرد كه عليرغم نتايج مشابه در هر دو طيف سني پدران، دلايل شكلگيري نتايج در هر گروه كاملا با ديگري متفاوت است.
سخن پاياني

پس در چه سني بايد بچهدار شد؟ عوامل متعددي در تربيت فرزندان از تولد تا بزرگسالي نقش دارند. اما تأثير خودِ والدين از تمام عوامل ديگر بيشتر است. بچهدار شدن در هر سنوسالي مزايا و معايب خاص خودش را دارد. فارغ از نكاتي كه در اين زمينه مطرح ميشود، نميتوانيم از تفاوتهاي فردي و شخصي زوجين غافل بمانيم.
درهرحال مطالعات و تحقيقات مختلف حاكي از آن است كه فرزندآوري در هر سني، خواه اوايل ۲۰ سالگي باشد يا در دههي ۴۰ سالگي، تأثيراتي رواني و جسماني بر والدين و فرزندان خواهد داشت. همانطور كه گفته شد، والدين جوان انرژي و حوصلهي بيشتري در برخورد با فعاليتهاي فرزندانشان دارند و از سوي ديگر فرزندان آنها از مهارتهاي اجتماعي كمتري برخوردار ميشوند و خودشان نيز بيشتر در معرض ابتلا به افسردگي هستند.
از طرف ديگر والدين مُسنتر نيز عليرغم داشتن تجربه و دانش بيشتر، لزوما در بهترين شرايط قرار ندارند و ممكن است فرزندان آنها با مشكلات احتمالي عصبشناختي روبهرو شوند. درهرحال تصميم با شماست كه در چه سني بچهدار بشويد. در اين ميان آنچه مهم است، توانايي شما در مديريت اوضاع و شرايط است.
در هر سني كه هستيد، بايد بتوانيد با شناخت درست و دقيق وضعيت خود، نهايت استفاده را از مزاياي موجود ببريد و سلامت خود و فرزندتان را تضمين كنيد. اگر تصميم داريد در سنين بالاتر بچهدار شويد، بايد دانش و تجربهي خود را بهعنوان اهرم مهمي در تربيت و رشد كودكتان در نظر بگيريد و اگر ميخواهيد در سنين پايينتر بچهدار شويد، نهايت استفاده را از انرژي خود ببريد.
برچسب: ،
ادامه مطلب